خدای خوب من
خدای خوب من، خدای خوب عسل، خدای خوب من و عسل: امتحانم می کنی بکن تلنگرم میرنی بزن . صبرم را می سنجی بسنج . اما نه با عسل. من نه حسینم نه ابراهیمم و نه یعقوب . من حتی به اندازه مادر منتظر فرشته هم نیستم. من فقط یک مادرم . نه می توانم کبود شدن و بی نفس ماندن کودکم را ببینم و نه می خواهم . به خداییت قسم من را اینگونه امتحان نکن . .... خدای مهربان من و عسل: شکرت و هزاران بار شکرت . : : * عسل در حال دویدن است و پرده رشته ای آویزان.... ناگهان یکی از نخ های پرده به دور گردنش بسته می شود و عسل نقش بر زمین و ........ خدا بار دیگر دخترک را به من هدیه داد...