روزهای داغ تابستان
این روزها که خسته و گرسنه و تشنه ام بیش از هرچیز کتاب میخوانیم
یکی از بهترین آنها کتاب یک گربه و پنح موشه اثر استاد مصطفی رحمان دوست از انتشارات کانونه که هم میشه با انگشت های کودک بازی کرد و ساعت ها سرش را گرم و هم به عنوان نمایشنامه بازیش کرد....
دومی کتاب به کبوتر اجازه نده اتوبوس براند . اینم از انتشارات کانونه که در زمینه آموزش نه گفتن به بچه هاست... موضوع داستان راننده ای که اتوبوسش را دست کودک خواننده کتاب می سپارد و کبوتری که اصرار میکند اتوبوس را براند......
سومین کتاب، کتاب خشم قلمبه باز هم انتشارات کانون در زمینه کنترل خشم، که داستان بچه ای را روایت میکند که وقتی عصبانی میشود خشم او به صورت قلمبه ای ظاهر و اتاق کودک را به هم میریزد......
و چند تصویر از کتاب بازی با انگشت ها
و اما دخترک در تنهایی هایش نقاشی میکشد و هر بار مرا شگفت زده
این نقاشی را روی پای خودش کشیده که یعنی خودشه
این را هم با پینت گوشی کشیده که منم
اینم آقای خرگوش
و رنگ آمیزی.... اینجا داریم ماکارونی های فرمی را رنگ میکنیم جهت کاردستی
و در آخر: حالا که سانس استخر شب ها شده تونستم برای اولین باردخترک را ببرم استخر که استقبال خیلی خوبی داشت و دوست نداشت از آب بیاد بیرون.... حالا هم مدام سراغ میگیره که کی بریم استخر؟