دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

13 ماهگی

1391/8/20 9:31
402 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان چند روزی میشه که قدم به سیزده ماهگی گذاشتی. سیزده  ماه پراز تب و تاب. سیزده  ماه پر از شیرینی و گاهی سختی. سیزده ماه پراز اتفاق های ناب، پر از تازه شدن، پراز پر کشیدن.
 دخترکم اینروزها بی شک همان دختر رویا هایم است. دخترکی با موهای مجعد و چشم هایی که از شیطنت برق میزنند. با همان خنده های بی دلیل و نق نق های گاه و بی گاه. با همان منطق عجیبش در خواستن وسایل ممنوعه و با تمام سربهوایی هایش در کوچه و خیابان. باسخاوتمندیش در قسمت کردن خوراکیش با عروسک هایش و با پشتکار عجیبش در اموختن و کشف ناشناخته ها.با تمام حس استقلالش در غذا خوردن و بازی کردنش با سرسره های پارک
دختریَم این روزها همچنان مشغول زد و خورد با وسایل خونه است بعد از یک صعود موفقیت امیز بر روی مبلها و بعد نشستن روی دسته ی مبل و سواری گرفتن، گاهی که در راه برگشت نوک انگشت های کوچولوش به پایه مبل برخورد میکنه با کمال جدیت شی مورد نظر را " دَخ " میکنه و البته پدرش را امیدوار میکنه که در اینده عضو ثابت تیم ملی صخره نوردی بشه.
دخترکم چند تا کلمه ی تازه یاد گرفته:
دای: دایی جونشو گاهی اینطور صدا میکنه.
نی نی:به تموم جک و جونور ها و همه ی بچه هایی که توی خیابون بازی میکنند از کوچیک تا بزرگ.
تازگی ها تا ازش بپرسیم کی از همه زرنگ تره؟ یا کی از همه قشنگ تره؟ دستشو میزنه روی سینش و میگه :"مَم"  یعنی "من".
تا بپرسیم بع بعی چی میگه؟ تندی جواب میده:""بعععععععععععععععع
دخترک اما اینروزها خیلی سربهواست.توی کوچه و خیابون بزور باید دستشو بگیریم تا چشم بهم میزینم بدو بدو میره وسط خیابون.اونقدر شیطونی میکنه و با دیدن هر جوجو و نی نی می ایسته که حسابی همراهانشو خسته میکنه.
١٢ ماهگی بردمش برای چکاب ماهیانه،ده کیلو و پانصد وزنش و هشتاد  قدشه که طبق معمول وزنش اون پایین پاینای نمودار و قدش اون بالا بالا ها بود. اینروزها خیلی کم غذا شده و با اینکه من سعی میکنم غذاشو جوری اماده کنم که خودش بتونه بخوره(امان از این استقلال) اما بازم خوب غذا نمیخوره و فقط میخواد با غذاش بازی کنه ،نمیدونم این بی اشتهاییش از گرمای هواست یا چیز دیگه ایه.
در پایان هم چند تا از شیرین ترین کارهای دختری از این قرارند: تا بهش بگیم دختر ما بزرگ شده هر جا باشه خودشو میرسونه و روی نوک پنجه ی پاهاش تند تند راه میره و به قول معروف جلومون حسابی سان میده تا خودمون هم باورمون میشه که این دخترک چقدر زود بزرگ شده.

خیلی خوب با اهنگ ها ریتم میگیره و با همون ریتم یا دور خودش میچرخه یا نا نای میکنه.تازگی هم یاد گرفته اخم میکنه و بعدش یه خنده ی قشنگی تحویلمون میده که اونموقع میخوام بخورمش و اسم این کارش شده اخم بازی.تقریبا تمام اعضای خارجی بدن از قبیل دل و دست و پا و بینی و چشم و سر و موی و دهان و زبان و ...میشناسه.

اینم جیگر مامان:


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مریم
17 آبان 91 11:35
سلام حراج لباس بچگانه مارکدار http://sismonitak1.blogfa.com/
مریم مامان عسل
18 آبان 91 7:09
عزززیییییزم 13 ماهگیت مبارک!
عمه اریسا کوشمولو
19 آبان 91 21:07
13 ماهگیت مباااارک عزیزدلم بوووووووووس
عمه اریسا کوشمولو
19 آبان 91 21:10
عزیزدلم بیشتر کاراش شبیه آریسای ماست من که عکستو نمیبینم عزیزدلم
مامان بهار
20 آبان 91 15:49
سلام مامان عسل جون. آخه از 7 صبح میرم سرکار ساعت 3 و نیم میام خونه . خیلی وقتم کم شده . بهار هم که همه اش انتظار داره باهاش بازی کنم . دخترتونو ببوسین.
لیلا
20 آبان 91 22:19
عزیزم ، فداش بشم 13 ماهگی خوشگلم مبارک باشه
محسنی
25 آبان 91 9:38
وای چه ناز خدا حفظش کنه آره عزیزم وبلاگ خودتونه افتخار ندادین منم عسلتو لینک میکنم تا وبلاگم شیرین بشه
مریم مامان عسل
6 آذر 91 3:18
الهی فدات شم جیگمل خودمممممممم