دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

به مناسبت یک سالگی

1391/7/11 11:22
359 بازدید
اشتراک گذاری

تابستان به انتهای بودن خویش رسید .پاییز آمد. همراه با شور و شعف همیشگیش. همراه با بوی خاک باران خورده. همراه با های و هوی مدرسه . همراه با روز عاطفه ها!  

یک سال پیش خداوند تکه ای از بهشت را به ما ارزانی داشت تا بوی خوشش همیشه همراهمان باشد و برکتش نصیبمان گردد. دوشنبه 10/07/91 دخترک ما رسما یک ساله شد.  به همین مناسبت جشن کوچک و مختصری (سه نفره) برگزار کردیم تا به همین بهانه کمی از بند تفکر درباره ی چند وقت گذشته رها شویم.

شیرین عسلم سال پیش به دنیا آمدی  اما نمیدانستی بودن یعنی چه...امسال بودن را میفهمی ... خواستن را میدانی ...داشتن را چشیده ای ... میدانی حق چه کارهایی را داری.... حس مالکیت بر عروسک هایت دیدنی است... در پی به دست آوردن خواسته هایت از تمام قلب و فکرت استفاده میکنی... از دلربایی گرفته تا گریه...

دخترکم،بهشتم،اولین بهار عمرت را در آغوشم بودی و اکنون در کنارم.در این یک سال بسیار از تو آموختم بیش از آنچه تو از من بیاموزی...از هر معلمی بیشتر آموختی مرا... صبر ...نگاه محبت آمیز...صداقت...خواستن... در ابتدای بودنت چیزی نبودم که اکنون هستم و اینهمه را مدیون تو هستم و خدایت... امیدوارم امسال هم برایم پر از خاطره های شیرین باشی.

اما من ...در این یکسال بسیار آموختم...بسیار آموخته هایم را به گنجه ی فراموشی ها سپردم... بالا رفتم تا اوج... پایین آمدم گاه تا مرز نخواستن ها... تشنه ی دانستن بودم و گاه خواستم که ندانم... رنج ها از دانستن کشیدم...وغصه ها خوردم از ندانسته هایم...و پدرت...در نوسان بین خودش بودن و پدریش...در خداحافظی با تنهایی هایش....در بودن با عزیز ترین هایش...در چشیدن طعم خنده ی نو گلش...در پذیرش محدودیت هایش... بسیار برای آرامشم تلاش کرد... اینگونه با هم بودن برایم بهترین بود...

با هم بودنمان را قدر میدانم و به خود می بالم از داشتن عزیزانم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مریم مامان عسل
6 آبان 91 13:33
واااااااااااااااااااااای من شرمنده ام که دیر رسیدم! عسل خوشگم یک سالگیت مبارک خاله جون. چه تبریک قشنگیه تبریک یک سالگی! چقدر زود گذشتن روزای شیرین این یک سال کنار شما کوچولوها. وشما مامانی چقدر قشنگ حس زیبای مادرانه تو توصیف کردی.