اولین قدم ها
عسل وسط اتاقه.... یه چند بار نیم خیز می شه هر بار محکم می خوره زمین....
دو دلم برم بگیرمش یا نه
باز دوباره می خواد بلند شه اینبار می خواد مکعب هاش هم برداره..... توی دلم می گم بچه اول خودت یاد بگیر بلند بشی بعد یه چیزی را بگیر دستت....
اگه ایندفعه بیفته میرم بغلش می کنم .... اما واااااااااااااایییییییی خدای من ایستاد موفق شد ..... توی پوست خودم نیستم..... می خوام براش دست بزنم اما می ترسم حواسش پرت بشه و بیفته.... یواش بهش نزدیک میشم که اگه نتونست تعادلشو حفظ کنه بگیرمش.... اما یهو می بینم داره قدم بر می داره.... باورم نمیشه اولین قدم هاش را برداشت.... دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و محکم براش دست زدم ...... و اونم دوباره محکم نشست روی زمین.....
و من کلی ماچش کردم.
پ ن : تا حالا نتونستم این لحظه را شکار کنم آخه عکس گرفتن از عسل واقعاً سخته هم باید نهایت استتار را داشت و هم دید خوب، آخه تا دوربین را می بینه می یاد طرفش. ولی در اولین فرصت حتماً اینکارو می کنم و عکساش را می ذارم فعلاً چندتا عکس قدیمی می ذارم.
اینجا هم در حال وارسی کمد باباییش
در حال دیدن برنامه مورد علاقش لاکپشت های نینجا