دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

اولین قدم ها

1391/6/4 7:09
462 بازدید
اشتراک گذاری

 

عسل وسط اتاقه.... یه چند بار نیم خیز می شه هر بار محکم می خوره زمین....

دو دلم برم بگیرمش یا نه

باز دوباره می خواد بلند شه اینبار می خواد مکعب هاش هم برداره..... توی دلم می گم بچه اول خودت یاد بگیر بلند بشی بعد یه چیزی را بگیر دستت....

اگه ایندفعه بیفته میرم بغلش می کنم .... اما واااااااااااااایییییییی خدای من ایستاد موفق شد ..... توی پوست خودم نیستم..... می خوام براش دست بزنم اما می ترسم حواسش پرت بشه و بیفته.... یواش بهش نزدیک میشم که اگه نتونست تعادلشو حفظ کنه بگیرمش.... اما یهو می بینم داره قدم بر می داره.... باورم نمیشه اولین قدم هاش را برداشت.... دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و محکم براش دست زدم ...... و اونم دوباره محکم نشست روی زمین.....

و من کلی ماچش کردم.

پ ن : تا حالا نتونستم این لحظه را شکار کنم آخه عکس گرفتن از عسل واقعاً سخته هم باید نهایت استتار را داشت و هم دید خوب، آخه تا دوربین را می بینه می یاد طرفش. ولی در اولین فرصت حتماً اینکارو می کنم و عکساش را می ذارم فعلاً چندتا عکس قدیمی می ذارم.

اینجا هم در حال وارسی کمد باباییش

 

در حال دیدن برنامه مورد علاقش لاکپشت های نینجا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

عمه ی اریسا کوشمولو
4 شهریور 91 0:00
سلام مامان عسل خانوم نازماشالله خدا حفظش کنه واستون آریسای ماهم دقیقا همین تاریخ به دنیا اومده از اشناییتون خوشبختیم
عمه ی اریسا کوشمولو
4 شهریور 91 0:01
حتما بیا دوس جون اریسای ماشو عزیزم اونم مثل خودت شیرینه
ظریفه
4 شهریور 91 10:49
اینبار دیگه بخاطر گل روی شما خاموش نموندیم دختر برادر عمو خلیل امیدوارم لحن دیشبم ناراحتت نکرده باشه مامان برادرزاده عمو خلیل خوشحال میشم شما هم تشریف بیارین
عمه ی اریسا کوشمولو
4 شهریور 91 14:50
مرسی به ماسر زدید خوشحالم میشم لینکتون کنم عزیزم


خوشحال میشم عزیزم
خلیل
6 شهریور 91 2:49
سلام دوست عزیز بدینوسیله مراتب تقدیر و تشکر صمیمانه خودم را بخاطر حضور در جشن تولد اعلام میدارم از خداوند متعال بهترینها را برایت آرزو میکنم موفق و شاد باشی
مامان بهار
6 شهریور 91 14:18
الهی قربونت برم . ولی پس چرا بهار من هنوز نمی تونه راه بره ؟ فقط از در و دیوار می گیره راه میره
مریم مامان عسل
7 شهریور 91 7:23
واااااااااااااااااااااای الهی قلبونش بشم من! فدای اون موهای خوشگلت خانووووم واقعا عسلی نازم. عسل منم خیلی لاکپشت های نینجا دوست داره! ماشالله عزیزم مثل اینکه خیلی زود میخوای راه بیفتی ها! خوش بحال مامان که باید از این به بعد دنبالت بدوه!