شش ماهگی عسلم و بازم واکسن!!!!!!!!
سلام خوشگل من عزیزم من چی بگم برات خانومی که بازم واکسن های شش ماهگی نفس هردومون را درآوردن،ماهکم اول تب و بعد استفراغ بعدش بی خوابی من فدات بشم که اینقدر اذیت میشی، نفس مامی مجبور شدیم برات سرم وصل کنیم که اونم طاقت نیاوردی و نصفه درش آوردیم، بدنتو برا یه سرم تیکه تیکه کردن، خیلی ضعیف شدی یه چند روزی بود که چیزی نمی خوردی، خدا را هزار بار شکر حالا بهتر شدی عسلکـــــــم، ایشالله که شروع کنی به بازی و خرابکاری عزیزم..نمیدونی چقد سخته وقتی بیحالی و برامون بازی نمیکنی چند کاری که ماه من تو شش ماهگی یاد گرفتی...،
هر چیزی ببینی میکنی تو دهنت از شارژر گرفته تا لبه میز،و لبه دیوار و جارو برقی و.......... هر چی دم دستت بیاد میزنی میشکونی برمیداری میکنی تو دهنت ..
فدات بشم عزیزم چند روزیه سعی می کنی چهار دستو پا بری مبارکهههههههه گلکم... ایشالله به همین زودی نشستن و راه رفتن رو هم یاد بگیری ...
خوشگل مامان خیلی واضح میگی دادا دادا و وقتی خسته میشی گریه میکنی.... من منتظرم مامان صدام کنی قشنگم یعنی اون روز میرسه؟؟؟!!!!!!
نازی خانوم ماشالله دیگه برا خودت خانومی شده و ماهرانه این روروکتو از این اتاق به اون اتاق میبری
خانومی برامون ادا در میاری، و بازی میکنی،چجورییییییییییییییییییی اینجوری:سرو صدا راه میندازیکه نگات کنیم وقتی میبینی داریم بهت نگاه میکنیم شروع میکنی به خندیدن و سرتو اینور اونور کردن تکون دادن ،باید ما هم مثه خودت سرمونوتکون بدیم
کار دیگت اینهههههههههههههه:کتک کاری مامانی ..وقتی حوصلت سر میره یا گشنته یا خسته میشی با اون دوتا دسته نازت مامانو میزنی و موهام را می کشی اگه منم نباشم میزنی رو پاهای خودت یا هر چیزی کنارته..فدات بشم که کتک زدنتم دوست دارم..