دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

لحظه تولدت.....

1390/7/23 11:24
358 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی بود حال خوبی نداشتم مامانی، استراحتم کم شده بود، همه  منتظر ورود تو بودن…

دهم مهر از صبح حال خوبی نداشتم تکون خوردن هات خوب بود کمی خیالم راحت بود… دقیقا تا سه بعد از ظهر مداوم تو دل مامانی تکون می خوردی.....

بعد از ظهر نوبت دکتر داشتیم، دکتر گفت می خواد تو را بیاره بیرون، منم با خوشحالی موافقت کردم اخه تو دیگه 39 هفته با من بودی، تو دل مامانی جا خوش کرده بودی

وقتی لباسهای اتاق عمل رو بهم دادن گیج و مبهوت نگاه می کردم و باورم نمی شد دیگه تموم شد و به زودی بغل می گیرمت

حدود ساعت 7:30 بود که با خاله خداحافظی کردم اما نذاشته بودن بابایی بیاد تا ببینمش… خلاصه که با استقبال خانم دکتر پا به اتاق عمل گذاشتیم و به گفته دکترها همه چیز خوب پیش می رفت که  ساعت 8:45 دقیقه بود که صدای گریه ات بلند شد و اینقدر جیغ زدی که دیگه صدای دکترها رو نمی شنیدم… کوچولو و پر از مو…

تا ساعت 9:10 کار بخیه و انتقال من به اتاق طول کشید.. تا در اتاق عمل باز شد دیدم یکی می گه سلام.. دیدم بابایی و آقاجونت و مادری و عموها منتظرمونن

تو رو آوردن تو اتاق تا شیر بخوری اما اینقدر خسته بودی که با دو تا میک زدن خوابت می برد…

شب اول خیلی خیلی سخت گذشت.. خدا رو شکر من دردم خیلی کم بود اما با بودن سرم به سختی می تونستم بهت شیر بدم … روز ۱۱مهر هم وقتی دکتر دید حالم خوبه اجازه مرخصی بهمون داد و راهی خونه مون شدیم…

* دخترکم  با وزن 3کیلو و 300 گرم و قد ۵۲ سانت به دنیا اومد…

* تو این عکس  فقط یک ساعت از تولدت گذشته…محبت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان سهند و سپهر
26 اسفند 92 12:25
آخی عزیزم