عسل
سلام عسلم!!!!!!
با بابایی تصمیم گرفتیم اسمت را بذاریم «عسل» . این اسم مورد علاقه هر دوی ماست. بی صبرانه منتظر لحظه ورودت هستیم.
گل دخترم!
دیشب یه خواب خوبی دیدم. یه خواب شیرین. توی یکی از همون نیم ساعتهایی که خوابم برد دیدم که به دنیا اومدی. دیدم که بغلت کردم.
نمی دونی چه لحظه لذت بخشی بود. آرامش عجیبی توی این خواب بود که یقین دارم به برکت قدمهای نازنین توئه. توی خواب با خودم فکر می کردم اگه تولد یه نوزاد انقدر راحت و بی درده، پس چرا من این همه می ترسیدم؟ از صبح دارم به این رویای شیرین فکر می کنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی