دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

شهريور نامه

1392/6/30 8:30
620 بازدید
اشتراک گذاری

*صفحه مانیتورو دو قسمت کردم نصفش مال من نصفه دیگه اش حنَنی( حسنی) پخش میکنه واسه شما ...منو با دستت هل میدی عقب میگم چیه مامان ؟؟؟ میگی مامانييييي بروووووو .... عجب زمونه ای شده!!!!!

*این روزها پیشرفت خوبی در حرف زدن داری .......... خیلی از کلمه ها را می گی و خیلی از حرفهات هنوز نامفهومه.......... عزیز دلم عاشق وقت هایی هستم که با اشتیاق تموم سعی می کنی با زبون کودکانه و قشنگت برامون یه موضوعی را تعریف کنی.

*عشق اینروزهای من دخترک ملوسی که از صبح تا شب خودتو مثل پیشی توی بغلم جا میکنی . اینروزهام پر از بوس و بغل و ارامشه. خداجونم شکرت که اینروزها را با وجود عسلم دلچسب کردی.شکرت خدای مهربونم.

هر روز از بودنت شادمانترم. هر لحظه از شیرینی وجودت سیراب میشوم. 

*این روزها  خواهری عروس شد و خاله ای راهی خانه ی بخت.... این روزها  برادری داماد شد و دایی ؛ مرد خانه ای.... این روزها  بابا باجناق دار شد ... و مادر؛ خواهر شوهر....

* این روز ها هم عروس داشتیم و هم جشن سالگرد ازدواج و هم روز دختر و هم تولد در پیش داریم...

کاش  قدردان لحظه ها بمانیم و با بی مهری لذتشان را به باد ندهیم.

اینهم شهریورنامه ی نود و دو. اینروزها یکم سرم شلوغه. هم باید برای مراسم تولد دخترک برنامه بریزم و هم تولد پدر. خلاصه که بسی مشغله داریم.خدایا همتی!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مامان سهند و سپهر
30 شهریور 92 11:49
خدا رو شكر. ايشالا هميشه به خوشي ماماني جون.
تولد دختري هم پيشاپيش مبارك باشه. تولد باباجونشونم مبارك باشه.
ببوس دختري ناز رو


ممنون خاله شما هم دوقلو ها را ببوسین. تولد دوقلوها هم مبارک باشه
مامان حلما
30 شهریور 92 12:45
سلام خاله تولدت پیشاپیش مبارک باشه
معلومه مامان مهربونت میخواد یه تولد توپ و حسابی برا پدر و دختر بگیره موفق باشی مامانی ما هم همراهیت میکنیم.


ممنون خاله جون... هرچند فکر نکنم بتونم مفصل بگیرم اما سعی میکنیم به همه خوش بگذره
مامان ندا
30 شهریور 92 21:48
وااااااااااااااااااااااااای تولداونهم دوتــــــــــــــــــا
پیشاپیش مبارک باشه
کمکی باشه درخدمتیم دوست عزیز


مرررررسي خاله بودنتون یه دنیاست برامون
مامان ندا
30 شهریور 92 21:49
خصوصی داری عزیزم
مامان زینب
30 شهریور 92 23:13
سلام پیشاپیش همه ی جشن ها و تولدا مبارک باشه حتما مؤفق میشی این خسته شدن ارزش داره یه بوس برای نازنین دختر


عزیزم ممنون از لطفت. امیر جان بهتر شدن انشاالله
محسنی
31 شهریور 92 0:41
سلام
سالتحصیلی جدید مبارک!
میکشم بر لوح دل طرح و نمای مدرسه
تا بماند در دلم جغرافیای مدرسه
میشوم مست از هیاهوی کلاس
نیست صفایی چون صفای مدرسه
ماه مهر میثاق میبندیم با
وستان با وفای مدرسه
کوکب بخت من اندر آسمان دست تو
ی معلم ای همای مدرسه
هر که نابیناست بینا میشود
با تو در دارالشفای مدرسه
کشتی طوفان زده ای نوح با تدبیر تو
میشود آرام به دست ناخدای مدرسه
شد حیاتم دست تو بعد از خداوند کریم
ای معلم ای خدای مدرسه


باز آمد بوی ماه مهر

ماه تولد ، کادو خریدن ... البته منم مامان شدم و کادو میخوام

مامان عسل
31 شهریور 92 8:01
تولدت پیشاپیش مبارک باشه گل من. انشاالله که همیشه سلامت باشی نفسم.

ممنونم عزیزم.
مامان پارسا
31 شهریور 92 8:03
سلام عزيزم پيشاپيش تولد عسل جون و باباييش مبارك باشه انشاالله بخوبي و شادي برگزار بشه و از همه مهمتر ساليان سال در كنار هم خوش باشيد


گـُ لـ ی
31 شهریور 92 19:25
همیشه شاد و خندون باشین ..


مامان یسنا
1 مهر 92 9:53
پیشاپیش تولد دختری مبارکهمیشه شاد باشین
مامان یسنا
1 مهر 92 11:29
از جاده فیروزکوه میای سمت مازندران. اول پل سفید کنار پمپ بنزین سمت راست جاده فرعی آسفالته داره . اول جاده تابلو داره سنگده ؟؟؟؟ کیلومتر. اونقدر میای تا تهش میرسی به یه روستای خییییییلی خوش آب وهوا و رویایی به اسم سنگده .حدود 20دقیقه از پل سفید فاصله داره . اون جنگلی هم که میبینی دیگه آخر جنگله یعنی وسط جنگل که کمتر کسی قدم به اونجا میذاره .اگه اهل مسافرتین توصیه میکنم حتماااااا مازندران-سنگده رو تو برنامه سفرتون داشته باشین

ممنون عزیزم. آره ما خیلی اهل مسافرتیم الان که کمتر می ریم به خاطر عسله زیاد طاقت نشستن تو ماشین را نداره. اما حتماً اینجا را تو برنامه سفر بعدی می زاریم.

مامان بهار
1 مهر 92 15:51
سلام ان شالله که همیشه دلت پر شادی و شکر گزاری از وجود شادی ها باشه . راستی تولد بهار هم 10 مهره من هنوز هیج فکری براش نکردم . چیکار کنم ؟؟؟؟؟

تولدش مبارک باشه. منم کار خاصی نکردم فقط دارم فکر می کنم کجا جشن بگیرم [تشویش]
مریم مامان عسل
8 مهر 92 11:41
انشالله که خوهر و براد عزیزت خوشبخت بشن گلم. از صمیم دلم براشون شادی موندگار آرزو میکنم. و برای شما هم همینطور.... من فرزند اولم و هنوز این حسو تجربه نکردم که خواهرامو تو لباس عروسی ببینم اما حتما خیلی ذوق داره. از الان میتونم تصور کنم.