آینه من
ساده نیست...برای من... که برانداز کنم خودم را در تو...کوچکِ معصومم...
ساده نیست ... برای من ... وقتی که میبینم آینه ی وجودم روبرویم می بالد و من چه دارم برای عرضه اش...برای بالیدنش...برای بزرگی روحش...
ساده نیست...برای من...پی بردن به تمام آنچه نکرده ام در این 30 ماه ...
آینه ی تمام نمای وجود من، وجودت برایم پر از برکت است... وجودت مبارک و فرخنده ترین هدیه ی روز من است... وجود توست که مرا به کنکاش بیشتر وجود خودم وامیدارد...
وجود نازنینت از هرگزند دور زیباترین هدیه خدا...
***********************
سال 89 کتاب «دا» نوشته سیده زهرا حسینی را خریدم که همزمان شد با بارداریم و چون کتاب از صحنه های واقعی جنگ نوشته بود نخوندمش و رفت توی کتابخونه تا الان. چند روزیه کتاب را در آوردم بخونم غرق خوندن بودم با هر سطرش آه از نهادم بلند میشد. عسل برگشت منو صدا زد «دا»!!!!!!!!! از اینکه «دا» صدام زده بود جا خوردم گفتم بله مامان... پرسید تو «دا»یی گفتم: آره مامان! گفت نه تو ماه هستی..... تو ماهی هستی....... (آیکون ذوق مرگی)
پ ن : «دا» در زبان محلی ما یعنی مادر. همچنان پر فروش ترین کتابه. اگه روحیه قوی دارین توصیه میکنم بخونین.