دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

استقلال طلبی!

1393/2/15 17:13
359 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای من پر شده از...

"بگذار خودم برش دارم"

"بگذار خودم بخورم"

"بگذار خودم بپوشم"

"بگذار خودم بیارم"

بگذار ...بگذار...بگذار...خودم...خودم ...خودم...اجازهنه

اگه خدای نکرده چیزی رو بدون اجازه با بزور ازش بگیرم داد میزنه:"بگذار خودم بدم!!!!" بعد ازم میگیره و دوباره بهم میده ...این درحالیه که مثلا سر دادن اون چیز نیم ساعت براش صحبت کردم و به انواع روش ها ازش خواستم بهم بده و نداده...شاکی

یکی از کتاب های می می نی را آوردم بخونیم تا سرش گرم باشه. به خطوط اطراف می می نی نگاه میکنه میگه مامان می می نی خورشید شده؟!تعجب

کتاب هتی هیس هیس را آوردم بخونیم میگه مامان من دم هتی را گاز بگیرم؟! میگم مامان جون مگه شما تمساحی؟! میگه نهههههههه من دیوم!!!!!تعجب

اگه یکم صحبت کنه و من سرم به کاری گرم باشه بهش توجه نکنم میاد بهم میگه:" مامان بیا بشین با هم حرف بزنیم"متفکرخندونک

جدیداً به همه کلمات حرف «ه» را اضافه میکنه!

مثلاً میگه:

مامان بیا هُدم بده: متفکرمامان بیا هولم بده! (موقع سوار شدن سه چرخه)

مامان بیا هادم بده:دلخور مامان بیا یادم بده!

این جاهِ منه: هیپنوتیزماین جای منه!

من نمی تونم ها برم:بی حوصله من نمی تونم راه برم!

خلاصه بساطی داریم با این استقلال طلبی و حرف ههههههههههبغل

پسندها (10)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

مامان امیرمحمد
15 اردیبهشت 93 11:50
فدای استقلال طلبیت بشم عسل خوشگلم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم. ببوس خوشگل خاله را
مامان سهند و سپهر
15 اردیبهشت 93 12:02
عزیز دلم عسلی مستقل خودم دقیقا مثل مثل سهند و سپهر! قبلا برات گفتم چقدر خودشون دلشون میخواد کاراشونو انجام بدن و چه ماجراها که نداریم برای ه هم که اونا کلا نمیگن ه رو میخوان بگن هست میگن است و دیگه تصور کن اسم سهند که توش ه داره رو چی میگن سپهر صداش میزنه : سنن یا سنند
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
اره این استقلال طلبی دقیقاً همونجوریه که گفتین منم وقتی عسل غلط میگه دلم میخواد گوش بدم و درستش را یادش ندم
مامان یسنا
15 اردیبهشت 93 12:06
عجب وروجکیه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
وروجک شما در چه حاله
مامان امیرمحمد
15 اردیبهشت 93 12:13
ماشاا... حرف زدنش خیلی شیرینه "مامان بیا بشین با هم حرف بزنیم" قدر این لحظه ها را بدانید،روزی میاد که بچه ها بزرگ میشن و مشغلشون زیاد میشه،شاید فرصتی برای حرف زدن باهامون پیدا نکنن من دیومچه بانمک
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
منم گاهی به خودم میگم مگه چقدر وقت دارم از این حرف زدن لذت ببرم خیلی زود دلم برای این روزها تنگ میشه
مامان سهند و سپهر
16 اردیبهشت 93 10:22
ای جووووووووونم عکس
مامان
17 اردیبهشت 93 10:08
°°°°°°°°°°°°|/ °°°°°°°°°°°°|_/ °°°°°°°°°°°°|__/ °°°°°°°°°°°°|___/ °°°°°°°°°°°°|____/° °°°°°°°°°°°°|_____/° °°°°°°°°°°°°|______/° °°°°°°______|_________________ ~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~~~~ ~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..... *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* _________________##_____
خاله ط
17 اردیبهشت 93 15:19
ادبیات جدید اختراع میکنه
محسنی
20 اردیبهشت 93 1:20
حکایت عجیبیست رفتار ما خداوند می بیند و می پوشاند مردم نمی بینند و فریاد می زنند . . . خداوندا تقدیر عزیزانم را زیبا بنویس تا من جز لبخند آنها چیزی نبینم . . .
مامان سهند و سپهر
20 اردیبهشت 93 9:05
سلام عزیزممممممممم دخملیمون خوبه ؟ داشتی دیشب برام می گفتی ببخشید شارژم داشت تموم بود نصفه موند
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
اگه شد در قالب پست جدید می ذارم
مامان آیسو وآیسا
21 اردیبهشت 93 11:38
عزیزززززززززززم قربون استقلال طلبیت برم منم با دوتا سر وکار دارم لیلا جون جالبه جوجه کوچولوی من از الان خودش میگه این بده قشنگ نیست لباس میاره که من باید اینو بپوشم حتی اگه اون لباس تازه شسته شده ورو بند پهن شده باشه .. براعسسسسسسسسسسسل جوووونم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
آره شما و سعیده با دوتا واقعاً سخت میشه
مامان سهند و سپهر
22 اردیبهشت 93 9:22
سلام لیلا جوووووووووونم خوبی عزیزم ؟ کارامون خیلی زیاد شده . خرداد ماه پایش داریم و حسابی مشغولیم دیگه واسه همین خیلی کمتر وقت میشه که بیام. خونه هم که نگو یه سر دارم هزار سودا. نمیدونی چجوری داره روزها میگذره و نمیفهمم هیچی اصلا! ولی خیلی خیلی خیلی دلم برای تو و عسل جونم تنگ شده بوددددددددد ممنون از کامنت های پرمحبتت خانم خوشگل یه دنیا دوستتون دارم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
خوشحالم که هستین... ممنون از محبتتون خیلی دلتنگتون بودیم واااااااای پایش های ما هم تیر ماهه
مامان سهند و سپهر
24 اردیبهشت 93 9:00
سلام صبح زیبای شما بخیر خوبین خوشین ؟ خوش گذشت تعطیلی؟ عسل خوشگلم خوبه ؟
مامان امیرصدرا
25 اردیبهشت 93 23:06
سلام دوست عزیز خدا عسل خانوم را براتون نگه داره همین زبان بازیاشونه که ما را گول میزنه و شیرین تر شون میکنه خوشحال میشم به من هم سربزنید
مامان
27 اردیبهشت 93 7:51
سلآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآام صبح بخیر . چه خبرا.کم پیدایین
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
سلام گلم هستم عزیزم فقط کمی سرم شلوغه
مامان
27 اردیبهشت 93 9:14
درس ؟! اداره ؟! خونه ؟!بچه ؟!شوهر ؟!...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! واااااااااااااااااااای
مامان علی مرتضی
11 خرداد 93 13:24
راستی منو پسرم داریم وبتونو ورق میزنیم اشکال نداره کههه علی مرتضی هم کلی سوال راجب عسل ازم میپرسه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
این لطف شماست که اینجا را قابل میدونین پسرک نازمون را ببوسین