دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

اولین ترس

1393/2/28 8:59
367 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم... نمیدونم چی بگم...اصلا روم نمیشه توی چشمای قشنگت نگاه کنم...

روز تلخی بود دیروز برای من... قطعاً برای تو هم اگر در خاطرت بماند...

دلم خیلی شکسته...

 روحم درد میکنه...

قلبم درد میکنه...

 بدجایی و بدجوری گیر افتادم... خسته بودم و نتونستم بر ترسم غلبه کنم!!!  نتونستم طاقت بیارم و بدترین کار ممکن رو کردم.

این رو اینجا برات مینویسم تا بدونی که چقدر به من سخت گذشت نازنینم...

چقدر من ضعیفم برای امانتی که خدا به من داده...

مدتی طول میکشه تا بتونم با خودم کنار بیام. نمیدونم چقدر ولی برام دعا کنید اگه مجالی بود...

پ ن: آثاری از ترس دیروز در وجود دخترک نیست و خدارا هزااااااااااار مرتبه شکر. هنوز البته از پس لرزه های احتمالیش خبری نیست. من اما  هزاران فکر خود آزارگرایانه در سرم میچرخد... باید اب اقیانوس دلم را عوض کنم... ماهی هایش گوشت خوار شده اند!!!!

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (26)

مامان سهند و سپهر
28 اردیبهشت 93 11:16
ای بابا
آیدا
28 اردیبهشت 93 11:45
چرا پس؟!! چی شده بوده؟!!!
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ترس از سوسک و عکس العمل ناشیانه و وحشتناک من
مامان امیرمحمد
28 اردیبهشت 93 11:48
فدات بشم چی اینقدر ترس داشت
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
هیچ موجودی برای من نمی تونه به اندازه سوسک وحشتناک باشه... خصوصاً از نوع بالدارش
آیدا
28 اردیبهشت 93 12:47
آخ آخ اخ خوب حق داشتی عزیز دلم!! چی میشد اینا نسلشون از زمین کنده میشدمن که در مقابل این موجودات چندش آور هیچ کنترلی رو خودم ندارم به هیچ وجه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
برای ترس که حق داشتم اما به خاطر عسل باید بهتر برخورد می کردم من توی اون لحظه فقط جیغ کشیدم و اصلاً به ترس عسل فکر نکردم در مورد نسلشون باید بگم طبق تحقیقات وجود سوسک ها بر روی کره زمین برای حفظ تعادل لازم دیده شده... یعنی بدون وجود سوسک شاید زمین منفجر بشه
آیدا
28 اردیبهشت 93 13:17
الهی بمیرم خیلی ترسیده بچه احتمالا!!ولی پیش میاد مامانی خودت اذیت نکن گلم. ترجیح میدم دنیا منفجر بشه !!!
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
منم ترجیح میدم دنیا منفجر شه
مامان امیرمحمد
28 اردیبهشت 93 13:45
یعنی واقعا بدون وجود سوسک زمین منفجر میشه عجب بحث علمی شد این پستتون
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
من از استادمون شنیدم ولی من ازشون متنفرم
❀مامان علی خوشتیپ❀
28 اردیبهشت 93 14:47
آخیاز سوسک...علی بچه بود شاخکای سوسک رو با دست میگرفت...یه بار جلوش از ترس سوسک جیغ زدم از اون موقع دیگه میترسه ممنون بابت تبریکعلی ما همش میگه اگر دختر بود باید اسمش عسل باشه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
من بابت ترسیدنش ناراحت نیستم... بابت عکس العمل خودم ناراحتم... اینکه به جای ارام کردن عسل خودم بدتر جیغ می کشیدم... ای ول به علی جون... قربونش برم من... دامادم مثل خودم با سلیقه ست
ارام
28 اردیبهشت 93 20:16
خداروشکر من الان خیلی شجاع شدم...دربرابر سوسک میتونم خودمو کنترل کنم ولی امان از مااار مولک!!!! ولی در مجموع منم خیلی ترسوام خیلی خیلی ................... الااااااااهی طفلی...ایشاءالله زودی فراموش میکنه شما هم فراموش کن
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
درسته که مارمولک هم ترس داره ولی چندش آور نیست... سوسک هم ترسناکه هم چندش آور منم خیلی ترسو هستم
منصوره
29 اردیبهشت 93 0:27
سلام عزیزم خوبین؛نازی عزیزم؛دخمل نازمون ترسیده؛راستی میشه آدرس وب عسل جون رو برام بنویسی؛نمیدونم چرا باز نمیشه برام؛باید با گوشی بیام؛ممنون
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
وای بیشتر از خیلی ترسیده بود بلشه گلم میام می نویسم
مامان سهند و سپهر
29 اردیبهشت 93 12:51
مرسی لیلا جونم خیلی مهربونی عسل خوشگلمو ببوووووووووووووووووس که خیلی دوستش دارم
❀مامان علی❀
29 اردیبهشت 93 13:06
قضیه 14 تا مال یه کلیپه...پیداش میکنم تو واتس آپ برات میذارم...شمارتو از روی وب روانشناسی دارم.اشکال نداره؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
آخی ... خیلی دلم خواست ببینمش... لطفاً بفرستین
منصوره
30 اردیبهشت 93 20:38
عزیزم چرا نظر منو تایید نکردی؟؟؟؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
عزیزم دل و دماغ نداشتم بیام نت
خاله ط
31 اردیبهشت 93 12:07
وا خواهری آبرومونو بردی فکر کردم چی شده
مامان آیسو وآیسا
31 اردیبهشت 93 16:57
وای سوسکمنم میترسم از ریختش بدم میاد
مامان بهار
31 اردیبهشت 93 18:51
آخی از سوسک این همه ترسیدین؟ من هول کردم گفتم چی شده؟ راستش منم شاید ببینم همین قدر بترسم
مامان یسنا
1 خرداد 93 9:41
سوسک نگو که حالم از هر چی سوسک بهم میخوره. سوسک اینورا رنگش قهوه ایه و مثل جت میدوئه. همچین میدوئه که به گرد پاش نمیرسی و خیــــــــــــــــلــــــــــــــــی کثیف و چندش آور. آخه مال فاضلابن . منم اگه ببینم دست خودم نیس جیغه خودش میاد الهـــــــــــی . عسلکم ترسیده ؟؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
خییییییییییییییییلی ترسیده بود منم ترسش را بدتر کردم آره منم از همین نوعش خیلی می ترسم
مامان سهند و سپهر
1 خرداد 93 10:06
کجایین شما خوشگلا
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
همین دور و برا
مامان امیرصدرا
3 خرداد 93 7:53
سلام خیلی سوسک بد است ولی دخمرک را بد جوری ترساندی خوشحال میشم به من هم سدبزنید
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ممنون از لطفتون
مامان سهند و سپهر
4 خرداد 93 7:55
http://twins.niniweblog.com/post189.php این لینک اون پستمه عزیزم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ممنون عزیزم ماجرای ما خیلی بدتر بود... عسل توی دستشویی بود و من بیرون دستشویی و جناب سوسک هم دم در دستشویی نه من جرات داشتم برم تو نه عسل بیاد بیرون... من نتونستم مادر باشم
مامان سهند و سپهر
4 خرداد 93 7:56
هیچ بهتر نشده ؟ حالا اینقدر غصه نخور عزیزم . ذهن بچه ها پاک هست . به زودی رفع میشه ایشالا
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
یه خورده بهتره.... البته با یادآوری نیم ساعت به نیم ساعت و کمک های بی دریغ باباش
مامان سهند و سپهر
4 خرداد 93 11:45
خدارو شکر که عسلی بهتر شده. برای فرش ها هم فدای سرش فکرشو نکن اینقدر غصه نخور. غصه چیزیو که قابل جبرانه نخور. کارهای بنایی خونه همینجوریه اینقد اوستا کارا بدقولی میکنن که آدم درمانده میشه فعلا منافذ اطراف کولر رو با پارچه یا پلاستیک مسدود کن تا چیزی وارد نشه مراقب خودت و عسلی گلم باش
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
منم فقط میتونم بگم فدای سرش ماه رمضون نزدیکه مجبورم دوباره بشورم
مامان سهند و سپهر
4 خرداد 93 12:40
عزیزم تو خیلی خیلی مهربونی و ماه به خاطر همین منو دلنشین میبینی فدات عظمت در نگاه خودته در خصوص اون مسئله زیاد خودت رو درگیرش نکن. بیخیال . خب خدارو شکر که من نمیشناسمش
مامان الی و محیا بانو
11 خرداد 93 17:16
وااااااای نگوووووووووو من یعنی سکته خفیف رو میزنم....یه بار نصف شب همچین جیغ زدم همسایمون اومد که چی شده..... طبیعیه نترس.....هممون نازک نارنجی هستیم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
من برای عسل ناراحتم هر چند باباش براش سوسک پلاستیکی خریده که ترسش بریزه ولی عواقب خیلی بدی داشت