دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

خیالات

1392/11/30 9:16
395 بازدید
اشتراک گذاری

 

کاش یک دختر شکمو داشتم که روزی ۵ وعده غذای کامل میخورد ویک عالمه میوه  های مختلف!

کاش هر چه پول داشتم در راه سیر کردن شکم اش خرج میکردم!

کاش برای تمام غذاهای پیشنهادی ام اشتها داشت...

کاش هر چه میخورد سیر نمیشد ومن خسته میشدم از اشپزی برایش!!!

کاش مثل بعضی از بچه ها خودش تقاضای غذامیکرد وخودش دهانش را تا اخر باز میکرد تا قاشق لبریز از غذا را در هوا ببلعد!!!


اینها خیالات یک مادر است که از فرط بد غذایی دخترش  خل  شده است!!!!کلافه

 

پ ن 1: دیروز یه کوچولو موهای دخترک را کوتاه کردیم... مبارکت باشه دخترکمقلب

پ ن 2: دخترک بازم سرما خورده اینبار از پسرعمش گرفته.... به همین دلیل امسال از دیدن برف محروم ماند فکر نمی کنم دیگه هم امسال برف بیاد... البته نه اینجا بلکه مرکز استان.... وگرنه اینجا که اصلاً برف نمیادناراحت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (26)

مامان سهند و سپهر
30 بهمن 92 10:16
عسیسمممممممممممم
مامان سهند و سپهر
30 بهمن 92 10:19
چرا بد غذا هست ؟ یکی دو روز بیخیال شو و پیشنهاد نده ببین چی میشه. وقت غذا از سه ساعت قبل هیچچچچچچی نده بخوره موقع غذا هم بشقاب و قاشقش رو بذار روی میز و فقط یکبار بگو بیا غذاتو خودت بخور. بذار بریزه و بخوره. اصلا هیچی نگو. دو سه روز امتحان کن این روش رو. شاید جواب داد. بزار آزاد باشه . گاهی از گفتن های زیاد ما هست که اینجوری میشن. حالا که از شیر گرفتی مطمئنن اشتهاش باز میشه . بووووووس
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
همه این راه ها را امتحان کردم... شیر روزانه هم 4 ماهه محدود شده... شیر شب هم که الان 9 شبه ... باز دیشب ساعت 4 بیدار شد و تا صبح هی گفت شیر میخوام با آبیه (درپوش شیشه شیرش آبی بود بهش می گفت آبیه)
مامان سهند و سپهر
30 بهمن 92 12:02
با لیوان بهش بده ساعت 4 صبح من الان اگر یه زمانی هم 4-5 صبح بیدار بشن خودشون دیگه میگن آب بده . میرن میشینن روی مبل میخورن و باز میفتن میخوابن ولی دیگه خیلی بندرت میشه که نیمه شب بیدار شن.حتی برای دستشویی هم تا صبح پا نمیشن بازم روش کار کن موفق میشی کم کم عزیزم. ------ اونا چیه دستش؟ سنگ گرفته توی آب بندازه ؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
با هر چیزی که فکر کنی امتحان کردم... با لیوان عروسکی با لیوان شیشه ای محبوب روزش با سرنگ... با نی.... با لیوان تاشو... با کاکائو.... با پارچ.... و در آخر با داد و هوار .... اما خانوم آبیه را میخواد ********* آره سنگ داد دستش پرت کنه توی آب
✿مامان علی خوشتیپ✿
30 بهمن 92 12:20
نگران نباش دومادت همه خیالاتتو به واقعیت تبدیل میکنه من که علی رو جریمه کردم...هر روز سر خوردنش دعوا داریم...روزایی هم که مدرسه نهار میدن بهشون میاد غر میزنه اندازه جوجه برام گذاشتن دیروز دوتا ساندویچ(از این کوچیکا)گذاشتم براش و با تنقلات دیگه...عصرش میگه مامان آبروم رفت...داشتم میمردم از گشنگی هر چی نمیخوره ذخیره کن برای دومادت
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
امیدوارم چشمش به علی جونم خورد اینم به خوردن بیفته اینم فکر خوبیه... اگه اینجوری بشه اختلاف قد و وزنشون مثل خودم و همسرم میشه
✿مامان علی خوشتیپ✿
30 بهمن 92 12:24
منم مثه سعیده جان عمل میکنم کوچیک تر که بود یه موقع هایی بدغذا میشد...من و باباش اصلا اصرار نمی کردیم و میگفتیم همینه غذامون الانم اگر بخواد بهونه بگیره من اینو نمی خورم مگمهمینه که هست اینم بگم بچه ها برای غذا خوردن خیلی از بزرگتراشون تقلید میکنند...خودت خوب میخوری؟ آزمایش آهن خون داده؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ممنون از راهنمایی ها... من واقعاً همه راهی را امتحان کردم جز این آزمایشه... که اونم چون اینجا آزمایشگاه خوب ندارن مونده... ولی حتماً توی برنامه میزارم که انجامش بدم خودم هم کم غذا هستم ولی عوضش باباش حسابی تلافی میکنه و ماشاالله خوب میخوره... منم موقع ناهار خونه نیستم و شب هم سعی میکنم زیاد بخورم که چاق شم...
مامان سهند و سپهر
30 بهمن 92 12:48
عزیزمهههههههههههه خب آبیه رو میخواد اههههههههه وای وای خوب شد این و من زودتر گفتم از این سهند و سپهر اگر میخواستن غر غر کنن و شیشه بخوان که من خیلی گناه داشتم بین این دو تا وروجک! عزیزم من اگه جای تو بودم دلم آب میشد براش وقتی میگفت آبیه رو میخوام من گریه میکردم الهی . بهش بگو آبیه خراب شده. سر شیشه رو بردار و بده دستش تا ببینه خراب شده . دیگه هم بهش ندی هااااااااا. عادت میکنه ولی یکم سخت میگذره بهت. ------- برای علی جون چقدر خندیدم ماشالا به این گل پسر خوش اشتها . وای سارا جون فکر کنم منم به همین روز بیفتم با این دو تا جوجه ‍‍‍!!! اشتهاشون ماشالا هزارماشالا خیلی باز شده
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
وقتی می گفت آبیه من که هیچی باباش هم گریه کرد نمیشه بگیم خراب شده چون میخواد درستش کنیم... آخه قبلاً این اتفاق افتاده... منم نمی خوام ما را ناتوان ببینه جوجه های شما و علی جون قربونشون برم من... کاش نزدیکشون بودم تا لذت میبردم از خوردنشون.... پسر عمه عسل همینطوره... هر چی بزاری میخوره اصلاً هم معنی سیری را نمی دونه
منصوره
30 بهمن 92 21:23
نازی عزیزم؛اشکالی نداره؛گرسنه بشه؛میخوره؛زیاد هم دنبالش نیافت که باید بخوره؛خوب میشه عزیزم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
به جان خودم شده یک شبانه روز کامل هیچی نخورده منم اصلاً دوست ندارم دنبالش بدوم بهش غذا بدم
مامان آیسو وآیسا
1 اسفند 92 11:25
وای دوستم چقدر همدردیییییییییییییییییییییییم اینها خیالات منم هست خبرداری....مخصوصا در مورد آیسو بوس به روی ماه عسل جوووونم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ببوس گل دخترات را
م
2 اسفند 92 11:21
سلام مامان عسل گل چه خوشگل شده عسل گل در وبلاگ لطف باران منتظرتون هستیم بیایید و با قدمهای پر برکتتان بهره مندمان کنید
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
حتماً میام
م
3 اسفند 92 0:42
نميتوانم ادعا كنم همه وقتهايم را به ياد كساني كه دوستشان دارم هستم اما ميتوانم ادعا كنم كه اگر به يادشان نيستم باز هم دوستشان دارم.
منصوره
3 اسفند 92 8:35
عسل جان هم سن گلساست فقط 10 روز فاصله دارن گلسا هم بعضی روزا نمیخوره بعضی وقتا هم بیش از حد میخوره ولی مثل عسل جون نه که در طول روز غذا نخوره میبردیش دکتر
مامان سهند و سپهر
3 اسفند 92 8:42
سلام عزیزم صبحت بخیر دلم تنگ شده براتون . خوبین خوشین ؟ عسلی خوبه ؟ انگار این 5 شنبه جمعه خیلی طولانی گذشت
مامان یسنا
3 اسفند 92 10:54
نگــــــــــــــــــــــــــووووووووووووووووو. که دلم خونه ماااااااااااادر
مامان یسنا
3 اسفند 92 10:57
خوب بچه میخاد باربی بشه دیگهههههه. سخت نگیر
مامان سهند و سپهر
3 اسفند 92 11:37
عزیزم اینقدر دنبال پنیر گشتی ؟؟ خب میگفتی من میگرفتم برات پست میکردم چند بسته
مامان سهند و سپهر
3 اسفند 92 11:38
از لطفت برای اون پست نقطه دار ممنون عزیزم . خیلی مهربونی باور کن
ایدا
4 اسفند 92 10:19
خوب عروسکمون به مامانش هم رفته باشه کم غذا میشه!! ماشاالله روز به روز داره خوشگلتر میشه عسلیمون خانمی بگذار هر وقت که گرسنه بشه خودش می خوره غذا رو. فقط بهش میان وعده نده یا نگذار هله هوله بقول خودمون بخوره!! که موقع غذا گرسنه باشه!! اینقدر با تجربه تر از من هست اینجا که دیگه من فقط باید بشینم و تماشا کنم. میخواد مثل مامانش خوش هیکل باشه عزیز دلمون
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
اختیار دارین... در مورد میان وعده همین تصمیم را دارم... میخوام یه مدت بهش ندم ببینم تغییر میکنه یا نه در مورد قیافش هم شما لطف دارین یعنی من خوشتیپم
ایدا
4 اسفند 92 11:42
هم خوش تیپ و هم خوش هیکل و هم خوش اخلاق و هم خوشش. به ترکی خوش که حوش تلفظ میشه به معنای عالی و بهترین هشت وقتی می خوان بگن کسی خیلی آدم خوب و با شخصیتیه میگن مامان عسل خیلی حوش آدام هست از همه نظر هم حوشششش هست
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
من دارم ذوق مرگ میشم... چقدر خوش به حالمه
مهناز مامان عسل
4 اسفند 92 17:01
سلام عزیز دلم. ببخشید که نمی تونم زیاد نظر بدم و کوتاهی می کنم. ولی بخدا همیشه میام و عسل کوچولوی خوشگل و شیرین زبون رو می بینم. فقط چون میرم سر کار وقت واسه نظر دادن نمی مونه. بازم شرمنده عزیز دلم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
سلام عزیزم... ممنون از محبتتون... همین که هستین خوشحالمون میکنه.... عسل گلم را ببوسین
ایدا
6 اسفند 92 8:58
سلام صبح زیباتون بخیر و خوشی. خوبین؟! عروسک خشگلمون چطوره؟!!
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
سلام صبح قشنگ شما هم بخیر
م
8 اسفند 92 0:32
سلام خوبی لیلا خانوم؟ آفرین به تیز بینی شما خیلی نکته خوبی بود منم متوجه نشده بودم کل متن و عکسو برداشتم به دو علت اول اینکه اشکال داشت و شما گفتین دوم اینکه ترسیدم منو ادم ظاهر بین یا متظاهر معرفی کنه و طوری وانمود بشه که من خودمو ادم خیلی درست و پاکی نشون میدم در حالیکه انسان جایزالخطاست البته باید سعی کنه که خطا نکنه منم استثنا نیستم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
اتفاقاً پست خوبی بود حیف اون نکته را داشت... همون یه نکته را حذف می کردین
م
8 اسفند 92 0:34
این عکس عسل خیلی نازه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
همشون نازن
خاله ط
11 اسفند 92 9:11
قژقژی بپر بغل خاله مبارکه موهاتو زدی
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
خاله اگه بگی قژقژی به باباش میگیم اونم بچه شما را مسخره کنه هااااااااااااااااا با اون پسر کچلتون البته اگه به باباش بره
مامان امیرمحمد
12 اسفند 92 13:36
عزیزم پسر من هم همینطور بود،بردمش دکتر تغذیه گفت هله هوله کمتر بهش بده،حالا خیلی خوش اشتها نیست ولی بهتر از قبل شده، راه دیگه ای هم که تاثیر خوبی داشت اینه که :یه وقتایی که غذا نمی خوره ظرف غذاشو می گذارم روی میز،وقتی گرسنش بشه خودش میاد و غذاشو می خوره،البته شربت سانستول هم روی اشتهاش تاثیر خوبی داشت،ببوس عسل خوشگلم رو
مامان بردیا شیطون
14 اسفند 92 13:26
جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم میخواد خوش تیپ بمونه
مامان پريسا خانوم
14 اسفند 92 21:37
در مورد غذا خوردن خيلي بهش اصرار نكن بدتره موقع غذا باهاش بازي كن مثلا بگو هواپيما ميخواد تو دهنت فرود بياد اول براي باباش اينكار رو كن بعد براي خودش . يا مثلا با غذاش شكل يه گل تو بشقابش درست كن بگو حالا برگشو بخور حالا گلشو بخور و... شايد با بازي خوردنش بهتر شه شايدم به خودت رفته