دلبند من عسلدلبند من عسل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
آیسا و عمادرضاآیسا و عمادرضا، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

معجزه های مامان و بابا

سرسره 2

1392/10/25 14:44
1,116 بازدید
اشتراک گذاری

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ما یه اشتباهی کردیم و برای دخترک یک سرسره خریدیم . از روزی که این سرسره وارد خانه مان شده همه زندگیش شده سرسره ... تمام اسباب بازی هاش هم دلشون سرسره میخواد حتی کتابها.....

فقط و فقط درخواست سرسره میشه اونقدر بازی کرده و عروسکهاش را هم بازی داده که دیگه شدن جزء لاینفک زندگیمون... یعنی نه سر سفره میاد غذا بخوره و نه میشه جایی بریم چون باید سرسره را هم ببریم.... هر روز چشمش که باز میشه میگه آخ جون بابایی سرسره خریده بعد تموم عروسک ها را میریزه وسط و دونه دونه بازیشون میده ...... مثلاً پیرزن توی کتاب کدو قلقله زن میخواد سر بخوره یا کلیپ حسنی نگو یه دسته گل را ریختم تو گوشی حالا اونم دلش میخواد سرسره بره ... یا میشولک قصه مون یا آقا سگه یا آقای خجوش (خرگوش) و موش و...... گاهی هم گیر میده زنگ بیزن ممد بیاد ..... زنگ بیزن پاسا بیاد ... یا حووسیین بیاد (زنگ بزنم پسر عمه هاش محمد و پارسا و پسرعموش حسین) شب هم موقع خواب همین ماجراست با غلظت بیشتر..... به این صورت که اولش میخواد فقط خودش یه کم بازی کنه بعد میخواد آقا سگه را بازی بده و بعد .... که قرار میزاریم  10 دقیقه بازی کنه بازهم آخرش یه سوز و گدازی راه میندازه که بیا و ببین... آخرش میگه:"من اینو دوست ندارم این یکی رو بیارم"  تا همه را بازی نده ول نمیکنه.... وروجک از حالا داره منو میپیچونه!!!!

خلاصه که بساطی داریم ما....

آقا سگه و خانوم خرگوشه و جناب نی نی که معرف حضور هستند دلشون سرسره میخواد

اینجا هم شنل قرمزی و مادر بزرگش دارن سرسره بازی میکنن

اینم حسنی نگو یه دسته گل که از توی گوشی میخوان بازی کنند

ببخشید عکس ها زیاد بود ... واقعاً گزینش شده بود وگرنه بازی های دخترک و اسباب بازی هاش بیشتر از اینهاست******

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (42)

مامان سهند و سپهر
24 دی 92 8:45
ای من به قربون این دخمل سرسره دوست بشم عزیز دلممممممممممممممم
مامان سهند و سپهر
24 دی 92 8:47
خب مامانی اینکه خیلی خوبه من میترسیدم بگیرم و مثل بقیه اسباب بازی ها بلا استفاده بمونه و زیادی کنه توی خونه خیلی خوبه که عسلی اینقدر استفاده می کنه از این سرسره خیلی کیف میده ای جونم دخمل خوشگل احتمالا شب تا صبحم هی خواب سرسره میبینه
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
عسل من که خیلی خیلی خوشش اومده البته همونجور که گفته بودم قبلاً همه هم و غمش سرسره بود
ایدا
24 دی 92 8:55
عزیزم یادمه عسلی و میشولک قبلا هم که سرسره تو خونه نبود می خواستن برن سرسره بازی!!!! دیگه الان که دم دستش هست. خیلی با حاله که اینقدر سرسره دوست داره گمونم با همون سرسره می تونی گولش بزنی که غذا بخوره کلی لذت بردم از این پستتکدو قلقله زن هم می خواد سرسره بازی کنه عزززیییززمممم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
این غذا را خوب اومدی آیدا جان به جان خودم اگه تموم مدت بازیش بهش غذا بدم میخوره... ولی من همیشه از اینکه دنبال بچه بدوم غذا بدم خوردش متنفر بودم هیچ وقت اینکار را نکرده بودم... اما الان مجبورم
ایدا
24 دی 92 10:03
وقتی مامان میشی این جمله زیاد کاربرد پیدا می کنه:" بحق کار های نکرده!!" جدا یه وقتایی از ته دل می خوام به شما مامانای خوشگل خدا قوت بگم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
مامان بودن خیلی خیلی سخته اینکه منشاً محبت یه خانوده باشی اینکه همه را گرم نگه داری اینکه به همه اعضای خانواده انرژی بدی خدا این عنایت را از هیچ خانومی دریغ نکنه
علامه كوچولو
24 دی 92 10:06
سلااااااااام من هم مدتيه توو فكرم به خاطر از پوشك گرفتنش براي جايزه يه سرسره بخرم...اخه هر وقت پارك ميبرمش غير از سرسره سراغ هيچي نميره تازه توو خونه هم باباش بنده خدا وقتي خسته از سركار مياد بهش حكم ميكنه رو مبل بشين و پاهاتو دراز كنه بعد اقا از پاهاي بابا به عنوان سر سره استفاده ميكنه با اين توصيفي كه داشتي بيشتر راغب شدم براش بخرم مبارك باشه عسلي جون
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
مثل اینکه دختر من تنها نیست الان که میبینم بچه هایی که خیلی دوسشون دارم اینجورین به ذوق مرگی میرسم باور کنین
مامان یسنا
24 دی 92 13:01
فدای عسلی که همه جوره خوشمزه ای منم چند وقتیه تو این فکرم که واسه یسنا یه چیز جدید بخرم . تا الان به سرسره به عنوان چیز اضافه و جا اشغال کن فکر میکردم و اینکه باهاش بازی نمیکنه. اما الان فکر میکنم باید سرسره رو تو لیست خرید بزارم
م
24 دی 92 23:54
بهترین ها همیشه میمانند ..... شاید جلوی دیدگان نباشند......... اما در دل ماندگارند.......................
مامان سهند و سپهر
25 دی 92 8:03
سلام صبحتون بخیر خوبین؟ ما همچنان منتظر عکسیم ها
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
بالاخره اینترنتمون وصل شد و با عکس اومدیم
مامان امیرمحمد
25 دی 92 12:39
فدات بشم عسلی با این کارهای شیرینش،خوب مامانی اینطوری که شما بیشتر به کارهاتون می رسید،من همش تو فکرم چی برای امیرمحمد بخرم تا یک ساعتی سرگرم بشه و به کارهام برسم منتظر عکسهای خوشگلش هستیم
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ممنون گلم. آخه یاید یه چشمم به این بچه باشه یه وقت نیفته
مامان عسل
25 دی 92 15:10
مبارکت باشه گل من. مامانی شما هم زیاد سخت نگیر دیگه بچه به همین کاراشه که آدم عشق میکنه.
مامان سهند و سپهر
26 دی 92 8:28
عزیزممممممممممممممممم دخمل خوشگل عجب عکسهای زیبایی بذار یکم نگاه کنم
مامان سهند و سپهر
26 دی 92 8:31
عزیز دلمممممم چه سر سره خوشرنگ و خوشگلی داره نگاش کنین موهاش و چه خوشگل از پشت بسته خنده ش خیلی با نمکه . عزیزم. همه دوستاشم که با خودش سر میخورن چقدر جالب که اینقدر دوست داره سرسره رو خیلی هم با مزه س که به فکر همه دوستاش هم هست عاشق چهره ناز و دوست داشتنیشم. ببوسش یه عالمه مامانی
oiRcQebdCjFL1KmrSzG1VvaCt5jlziD-FLpDrVyeSTA.
26 دی 92 10:43
الهی فدای اون خنده شیرینت بشهههه خاله
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
کاش اسمتون را اصلاح میکردین
مامان آیسو وآیسا
26 دی 92 18:13
وای چقدر خوش به حال گل دخملی شده سر سره اش تو خونه استبرا عسل نازززززززززززززز
مامان سهند و سپهر
28 دی 92 8:37
سلام خوبین مامانی؟ عسلی خوبه ؟ ببوسینش
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
سلام شما خوبین
ایدا
28 دی 92 8:54
اون که اسمش معلوم نبود من بودم مامان خوشگه عسل خوشگله خوردنی
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ممنون که لطفتون
مامان پريسا خانوم
28 دی 92 10:39
وايييييييييييييي چه خوب كه اين پستت حاضر و آماده براي سوال من بود. پريسا من خيلي سرسره دوست داره نميدونستم دير شده يا نه. فك كنم پريسا هم مثل عسل جون ازش استقبال كنه فقط يه سوال ميشه فضايي كه اشغال مي كنه بنويسي چقدره؟و قيمتش؟ و اينكه سايز كوچكتر و بزرگتر هم داره؟
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
ميام وبلاگتون ميگم
مامان امیرمحمد
28 دی 92 12:38
عزیزم چه ناز با عروسکاش بازی می کنه
مامان سهند و سپهر
28 دی 92 12:54
عزیزکم . چقدر ناز و لطیفه خنده ش
مامان یسنا
28 دی 92 13:07
همینطور تمام وقت دارم میشورم و میسابم و.... وقت نمیکنم ازش یه عکس بندازم.
مامانِ عسل، عماد، آیسا
پاسخ
درکت میکنم عزیزم ولی خوب عکس هم نباشه یه روز بزرگ میشن دلمون برا بچگیشون تنگ میشه
مامان سهند و سپهر
28 دی 92 17:32
خصوصی
مامان بهار
29 دی 92 23:36
سلام به عسل جون و مامان عزیزش . آخی چقدر دلم تنگ شده بود . همسری این مدت درگیر امتحانای پایان ترمش بود و من به شدت دست تنها بودم و وقت خیلی کم می آوردم . خلاصه وقت اینترنت رفتن اصلا نداشتم . ولی سرسره قشنگی داری عسل جون . خوب باهاش سرگرم شدی ها
م
30 دی 92 1:04
سلام هر کجا باشین بسلامت و در پناه حق مواظب خوشگل ما باشین
مامان سهند و سپهر
30 دی 92 11:37
ما دلمون تنگ شده همین اول چقدر جاتون خالیههههههههههههههههههه امیدوارم موفق باشی توی امتحانها عسل نانازی و ببوس
مامان سهند و سپهر
1 بهمن 92 11:49
خیلیییییییییییییییییییی جاتون خالیه خوبین خوشین ؟ امتحانها خوب پیش میره خانوم شاگرد اول؟ شیرینی ما فراموشت نشه
سارا
2 بهمن 92 23:34
سلام آ؟خی حالا دیگه به آرزوش رسید جیگرم
مامان سهند و سپهر
3 بهمن 92 12:11
دلمون تنگ شده شدید
маяYам gΘℓï
4 بهمن 92 15:33
چه بامزه که میخواسته همه رو هم سوار کنه؛ حتی گوشی و کتاب رو ..!! خدا حفظش کنه ..
ایدا
5 بهمن 92 10:45
سلام خانمی خوبین؟!! خیلی وقته ازتون خبری نیست. دلمون تنگ شده براتوونن امیدوارم هر جا که هستین خوب و خوش و سلامت باشین. خیلی خیلی دلم تنگ شده براتون خوشگل خانم و ببوسین
مامان سهند و سپهر
7 بهمن 92 9:54
سلام لیلا جون پس کی برمیگردین ؟‌تا چندم بود امتحاناتتون؟ عسل خوشگله رو ببوس دلم یه ذره شده براتون
مامان یسنا
8 بهمن 92 9:51
عزیزم نیستی
مامان سهند و سپهر
11 بهمن 92 17:18
هورااااااااااا از فردا مییاییییی؟
مامان امیرمحمد
12 بهمن 92 8:49
سلام بانو،خوبید،عسل جون خوبه،کم پیدا؟
مامان امیرمحمد
12 بهمن 92 9:11
لطفا خصوصی کن،تیک را اشتباه زدم
علامه كوچولو
12 بهمن 92 10:11
سلاااااااااااااااااااااااامكجايين پس شما؟
علامه كوچولو
12 بهمن 92 10:55
سلام رسيدن بخيرايشاءالله كه سريلند اومده باشيمنظورم معدل بالا ست هااااااااااااااااا فداي اون دخمل شيرين زبونت بشم از طرف من محكم بغلش كن و ببوسش
مامان پارسا
13 بهمن 92 8:02
اينكه خيلي خوبه سرگرم ميشه و كمتر به دست و پاي شما ميپيچه
TsHNOkqgRppI5ye-kSfNTISHARDJbT3UXrdMBnExivU.
13 بهمن 92 17:00
سلام ببخشید الان درستش کردم